آشنايي

سلام کوچولوي من

صبحت بخير عزيزم.امروز مي خوام در مورد خودمون برات بگم .من و باباي ۶ساله باهم آشنا شديم.من از وقتي همسن تو بودم کوچولو بودم مريض بودم بخاطر همين بزرگ شدن سختي داشتم بخاطر همين نمي خوام تو هم مثل من باشي دوست دارم تووقتي مياي سالم باشي و از تمام لحظات زندگيت لذت ببري و براي اين هر کاري مي کنم .راستي يادم رفت بهت بگم کوچولوي من تو يک خاله داري يک عمه يک عمو ويک دايي که همه بي صبرانه منتظر ديدنتن در ضمن فعلا يک پسر دايي و يک دختر دايي داري و دو پسر خاله و يک دختر خاله کوچولو داري که فکر کنم اگه تو هم اينجا بودي همبازيهاي خوبي براي هم بوديد. حالا بدو برو بازي کن.